ارشیا در خواب ناز
اصلا خوشت نمیاد روتو بپوشونم سریع هرچی که روت میکشمو با پا میزنی اونو پتو ملافه اینم سند و مدرکش ...
نویسنده :
لیلا
17:23
4 ماهگی
تو فکر و خیال فراوانم خواهرم شکار لحظه ها کرده از فکر خسته شدم استراحت میکنم باز خواهرم ول کن ما نیست عاقا فرصت بده لباسامو مرتب کنم ای بابا ...
نویسنده :
لیلا
21:10
واکسن پایان 4 ماهگی
امروز 6 اردیبهشت رفتیم واکسنت رو زدن اینبار برعکس دفعه قبل کلی گریه کردی حتما بزرگتر شدی درد رو بیشتر حس میکنی یا شایدم من پاتو گرفتم بهت برخورد خواستی بگی مگه من بچه ام از آمپول بترسم جلو خانمه آبرو ریزی میکنی پامو ول کن خودم تکونش نمیدم ...
نویسنده :
لیلا
9:39
شیشه نخوردن ارشیا لجباز
امروز 4 اردیبهشت سال 93 هست و شما درست دوهفته است دلت شیشه شیر نمیخواد همه مدلی تقلب کردیم تا سر شیشه ارو بزاری دهنت نشد چنان با زبونت پسش میزنی و نمیخوری اصلا بدت میاد با دکترت صحبت کردیم گفت بچه که عقلش برسه یکی رو انتخاب میکنه و ارشیا باهوشه شیرمادر رو انتخاب کرده وای اگه خدایی نکرده شیشه شیر رو انتخاب میکردی من غصه میخوردم الانم غصه میخورم که شیر کمکی نمیخوری ولی باز دلم خوشه شیرمادر رو بیشتر دوست داری ...
نویسنده :
لیلا
10:01
وقتی آیفر دل رو به دریا میزنه
عکس
شیر بانووووووووووووو
وقتی آیفر صورتشو براش نقاشی کردن از بس طول کشید طفلی اینجا خسته شده بود ...
نویسنده :
لیلا
10:46
روز مادر
دیروز روز مادر بود یک روز بیادموندنی برای من آیفرم تمام پولهای عیدیش رو جمع کرده بود وهر روز براشون یه برنامه داشت یه روز میگفت میخوام یه عروسک جدید برا خودم بخرم فرداش میگفت نه یه گاز بزرگ دیدم اونو میخرم یه روز یه چیز دیگه دلش میخواست خلاصه 31 روزاز عید گذشته بود ولی هنوز نمیدونست با 150 هزار تومن عیدیش چیکار کنه تا اینکه دیروز ازمن اجازه گرفت با خاله اش بره خرید رفت و با کادو روز مادر برا من برگشت خوشگل مامان برا من کادو خریده بود اونم نه یکی نه دو تا 4 تا کادو خواهرم میگفت چندساعت طول کشید تا پسند کرد میگفت همه اش از طرف خودمه یکی رواز طرف ارشیا قبول کن دیروز من ازتمام افراد خانواده کادو گرفتم عکس کادوهای آیفر رو فعلا نتونس...
نویسنده :
لیلا
10:07